Tuesday, August 29, 2017

ای کاش میرفتم با داییم خداحافظی میکردم. مگه چن سال دیگه زندست یا پای اومدن به اینجا رو داره که انقد خودمو چس میکنم که اینا که هرشب اینجان،چه اهمیتی داره سلام خداحافظی من.قدر داییتو بدون.اون همیشه باقی نمیمونه

Wednesday, August 23, 2017

چقد خوبه وقتی خواهرمو بچش اینجا نیستن. چه آرامشی
چقد مامانم پیر و احمق و فضول شده. ای کاش زودتر بمیره.چی میشه؟از دست دادن مادر اونقدی که در مقابلش در هر حال حاضر همه چیزو دارم از دست میدم و هیچ کاری نمیتونم بکنم و ذره ذره زندگیم زهرمه، گزینه ثقیل یا سختی به نظر نمیرسه. شاید خیلی هم بیارزه. من حق زندگی میخوام. همین. تو از من گرفتیش و من با آرزوی مرگت میخوام برش گردونم
یعنی ممکنه من بتونم شبهایی رو کنار دوس پسرم بگذرونم،تو دورهمیهاشون شرکت کنم و شبهای سردپایییزی رو تراس کنارش بشینم و چایی بخوریم؟
چی باعث میشه مردا فک کنن ژستای پاهاشون تو عکسا خیلی دلربا و قشنگه؟ ای کاش قطع شه پاهای همشون

Tuesday, August 22, 2017

من مال کدوم جمعم؟
چقد موهام خوشگل بود. چه فری چه جعدی داشت.چرا حماقت کردم تن به وسوسه موی باکلاس و شیک  و کوتاه اون زنیکه جنده دادم. همه قشنگی موهام به جعدش بود.چقد بهم میومد. دو سال طول کشیده بود تا دستم اومده بود چجوری بزنمشون و به اوج قشنگی و اندازه بودن رسیده بود همه چیش. کی میتونه اونجوری دربیاره موهامو دوباره؟هیچکی. فقط خودم میتونستم که حالا هم همش کوتاه شده و تا وقتی بخواد بلند شه من همه اون زیرو بم موهام،جعدهای اینور اونورم..همه چیش یادم رفته.دو سال طول کشید تا دستم به قیچی اومده بود.همش رفت
من هیچ جا توی عکسها نیستم.کسی هم نیستم که آدما ازم عکس بگیرن.همیشه گوشه بودم حالا هم در پناه دوست پسر.کی منو میبینه؟
ای کاش امتحان رانندگی فردا تموم شه بره