Saturday, December 23, 2017
Tuesday, August 29, 2017
Wednesday, August 23, 2017
چقد مامانم پیر و احمق و فضول شده. ای کاش زودتر بمیره.چی میشه؟از دست دادن مادر اونقدی که در مقابلش در هر حال حاضر همه چیزو دارم از دست میدم و هیچ کاری نمیتونم بکنم و ذره ذره زندگیم زهرمه، گزینه ثقیل یا سختی به نظر نمیرسه. شاید خیلی هم بیارزه. من حق زندگی میخوام. همین. تو از من گرفتیش و من با آرزوی مرگت میخوام برش گردونم
Tuesday, August 22, 2017
چقد موهام خوشگل بود. چه فری چه جعدی داشت.چرا حماقت کردم تن به وسوسه موی باکلاس و شیک و کوتاه اون زنیکه جنده دادم. همه قشنگی موهام به جعدش بود.چقد بهم میومد. دو سال طول کشیده بود تا دستم اومده بود چجوری بزنمشون و به اوج قشنگی و اندازه بودن رسیده بود همه چیش. کی میتونه اونجوری دربیاره موهامو دوباره؟هیچکی. فقط خودم میتونستم که حالا هم همش کوتاه شده و تا وقتی بخواد بلند شه من همه اون زیرو بم موهام،جعدهای اینور اونورم..همه چیش یادم رفته.دو سال طول کشید تا دستم به قیچی اومده بود.همش رفت
Friday, July 21, 2017
Thursday, July 20, 2017
با دوست آشغال گهم امروز برای اولین بار اسکایپ کردم. فک کردم حتما چه خوش خنده به نظرش میرسم تو اسکایپ بانمک،چیزی که همیشه دوس پسرم میگه و من تو اسکایپ از خودم میبینم. ولی اون ناگهان برگشت گفت نمیتونی دوس پسرتو تیغ بزنی پول بده دندوناتو ارتودنسی کنی از این فلاکت دربیای؟ احتمالا خیلی بانمک بود به نظر خودش ولی من از اون بالا افتادم پایین.
Subscribe to:
Posts (Atom)